دیشب جاتون خالی تو یه مجلس با حال دعوت داشتیم. مجلسش بد نبود.ملت فقط می رقصیدند و به قول دو تا روحانی معظم این کاره موزیک کسل کننده ای هم گذاشته بودند. البته حیف اسلام دست ما رو بسته بود. ما عین این عقب مونده ها داشتیم نگاه می کردیم. قبلش از یکی از شغالها تقاضای کراوات کرده بودیم که جواب ما گمشو بود. نمی دونم از حرصش بود یا چیز دیگه. خوب شد علفزار آبرومندی خریده بودیم. شامشونم بد نبود. البته ملت ندید بدید که قبلا ته همه چیز رو در می آوردند به علت شیوع وبا این دفعه رو کوتاه اومده بودند و از خیر سالادها گذشته بودند.
(شغال های همیشه همراه هم)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|